جدول جو
جدول جو

معنی شیر نون - جستجوی لغت در جدول جو

شیر نون
نوعی نان، غذایی با شیر ولرم و نان و شکر
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از شیرخون
تصویر شیرخون
(پسرانه)
از شخصیتهای شاهنامه، نام مرد زابلی و راهنمای بهمن پسر اسفندیار تورانی به شکارگاه رستم پهلوان شاهنامه
فرهنگ نامهای ایرانی
(شَ)
جایگاهی است در ساحل فرات بین رقه و رحبه. و چنین پندارند که در این مکان گنج است. (از معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا
(شَ)
نام محلی کنار لنگرود و لاهیجان میان دیوشل و لاهیجان در 549400 گزی تهران. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
دهی است از بخش گاوبندی شهرستان لار، سکنۀ آن 210 تن، آب از چشمه و چاه و باران، راه آن ماشین رو است، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 7)
دهی است از بخش کنگان شهرستان بوشهر، سکنۀ آن 100 تن، آب ازچاه و قنات است، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 7)
لغت نامه دهخدا
(رِ نَ / نِ)
شیرۀ نیشکر. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(اَ جُ مَ)
شیرنوشنده، که شیر مادر بخورد، شیرخوار:
کودک اول چون بزاید شیرنوش
مدتی خامش بود از جمله گوش،
مولوی
لغت نامه دهخدا
نام پهلوانی منسوب به دربار زابل، (فرهنگ لغات ولف) :
همی رفت پیش اندرون رهنمون
جهاندیده ای نام او شیرخون،
فردوسی
لغت نامه دهخدا
(شَ نَ)
دهی دو فرسخ میانۀ جنوب و مشرق قیر است بفارس. (از فارسنامۀ ناصری)
لغت نامه دهخدا
(خَ فَ کَ دَ)
در تداول عوام، جسور شدن. جرأت یافتن. (فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا
(شَ رِ نَ)
یکی از دهستانهای تابع طیبات مشهد است و نفوس آن در حدود 23046 تن است. قرای عمده دهستان عبارتند از گندم شاد با 822 تن سکنه و کردیان با 1021 تن سکنه. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9)
قصبۀ مرکز بلوک بالاولایت باخرز از ولایت باخرز و خواف خراسان. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
تصویری از شیر بان
تصویر شیر بان
محافظ اسد نگهبان شیر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شیر خور
تصویر شیر خور
بچه ای که هنوز شیر خورد شیر خواره شیر خور
فرهنگ لغت هوشیار
آنکه شیر دوشد. یا ماشین شیر دوش. ماشینی که شیر را از پستان گاو و گوسفند بدوشد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شیر شدن
تصویر شیر شدن
جسور شدن جرات یافتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شیر لان
تصویر شیر لان
جایی که در آن شیر فراوان باشد شیر ناک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شیر ناک
تصویر شیر ناک
جایی که شیر در آن راوان باشد شیر لان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پر نون
تصویر پر نون
پرنیان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شیر وش
تصویر شیر وش
شیر مانند همچون شیر، شجاع متهور
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شیر زن
تصویر شیر زن
زن دلیر و بی باک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شیر شدن
تصویر شیر شدن
((شُ دَ))
دلیر شدن
فرهنگ فارسی معین
چارپای اخته شده، چهارپایی که مادرزاد اخته باشد نوعی
فرهنگ گویش مازندرانی
شعر+خون نقالحافظان و قاریان اشعار محلی که گاهی از صدای خوش
فرهنگ گویش مازندرانی
نانی محلی که در اثر آراد ناخالق آمیخته با دانه های مخدر به
فرهنگ گویش مازندرانی
ظرف مسی بزرگ که در آن شیر ریزند
فرهنگ گویش مازندرانی
تنگ بزرگ مسی مخصوص شیر، عضو بدن حیوان
فرهنگ گویش مازندرانی
ظرفی سرگشاد جهت دوشیدن شیر
فرهنگ گویش مازندرانی
نوزادی که زودتر از موقع از شیر گرفته شود
فرهنگ گویش مازندرانی
به گاو آبستنی که هنوز نزاییده گفته می شود
فرهنگ گویش مازندرانی
غیر هنری
دیکشنری اردو به فارسی